باب نهم - قائممقام تجارتی و سایر نمایندگان تجارتی
ماده 395 - قائممقام تجارتی كسی است كه رییس تجارتخانه او را برای انجام كلیه امور مربوطه تجارتخانه یا یكی شعب آن نایب خود قرار داده و امضای او برای تجارتخانه الزامآور است. سمت مزبور ممكن است كتباً داده شود یا عملاً.
ماده 396 - تحدید اختیارات قائممقام تجارتی مقابل اشخاصی كه آن اطلاع نداشتهاند معتبر نیست.
ماده 397 - قائممقام تجارتی ممكن است چند نفر مجتمعاً داده شود با قید اینكه تا تمام امضاء نكنند تجارتخانه ملزم نخواهد شد ولی مقابلاشخاص ثالثی كه این قید اطلاع نداشتهاند فقط صورتی میتوان آن استفاده كرد كه این قید مطابق مقررات وزارت عدلیه ثبت رسیده و اعلانشده باشد.
ماده 398 - قائممقام تجارتی بدون اذن رییس تجارتخانه نمیتواند كسی را كلیه كارهای تجارتخانه نایب خود قرار دهد.
ماده 399 - عزل قائممقام تجارتی كه وكالت او ثبت رسیده و اعلان شده باید مطابق مقررات وزارت عدلیه ثبت رسیده و اعلان شود و الا مقابل ثالثی كه عزل مطلع نبوده وكالت باقی محسوب میشود.
ماده 400 - با فوت یا حجر رییس تجارتخانه قائممقام تجارتی منعزل نیست با انحلال شركت قائممقام تجارتی منعزل است.
ماده 401 - وكالت سایر كسانی كه قسمتی امور تجارتخانه یا شعبه تجارتخانه سمت نمایندگی دارند تابع مقررات عمومی راجع وكالتاست.
باب دهم - ضمانت
ماده 402 - ضامن وقتی حق دارد مضمونله تقاضا نماید كه بدواً مدیون اصلی رجوع كرده و صورت عدم وصول طلب او رجوع نماید كهبین طرفین (خواه ضمن قرارداد مخصوص خواه خود ضمانتنامه) این ترتیب مقرر شده باشد.
ماده 403 - كلیه مواردی كه موجب قوانین یا موافق قراردادهای خصوصی ضمانت تضامنی باشد طلبكار میتواند ضامن و مدیون اصلیمجتمعاً رجوع كرده یا پس رجوع یكی آنها و عدم وصول طلب خود برای تمام یا بقیه طلب دیگری رجوع نماید
ماده 404 - حكم فوق موردی نیز جاری است كه چند نفر موجب قرارداد یا قانون متضامناً مسئول انجام تعهدی باشند.
ماده 405 - قبل رسیدن اجل دین اصلی ضامن ملزم تأدیه نیست ولو اینكه واسطه ورشكستگی یا فوت مدیون اصلی دین مؤجل او حالشده باشد.
ماده 406 - ضمان حال قاعده فوق مستثنی است.
ماده 407 - اگر حق مطالبه دین اصلی مشروط اخطار قبلی است این اخطار نسبت ضامن نیز باید عمل آید.
ماده 408 - همین كه دین اصلی نحوی انحاء ساقط شده ضامن نیز بری میشود.
ماده 409 - همین كه دین حال شد ضامن میتواند مضمونله را دریافت طلب یا انصراف ضمان ملزم كند ولو ضمان مؤجل باشد.
ماده 410 - استنكاف مضمونله دریافت طلب یا امتناع تسلیم وثیقه - اگر دین با وثیقه بوده - ضامن را فوراً و خودی خود بری خواهدساخت.
ماده 411 - پس آنكه ضامن دین اصلی را پرداخت مضمونله باید تمام اسناد و مداركی را كه برای رجوع ضامن مضمونعنه لازم و مفید است او داده و اگر دین اصلی با وثیقه باشد آن را ضامن تسلیم نماید - اگر دین اصلی وثیقه غیر منقول داشته مضمونعنه مكلف انجام تشریفاتی استكه برای انتقال وثیقه ضامن لازم است.